بسم الله الرّحمن الرّحیم
وصیّتنامهی شهید رضی (کیوان) کوپائی
« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. »
کسانیکه در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید بلکه زندهاند نزد پروردگارشان روزی میخورند
« ما مثل حسین(ع) وارد جنگ شدیم و مثل حسین(ع) به شهادت رسیدیم. » (امام خمینی)
با سلام به پیشگاه حضرت ولی عصر امام زمان (عج) و نایب برحقّش پیرجماران امید مستضعفان جهان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و درود بر ارواح پاک و طیّبهی شهدای اسلام، و سلام بر خانوادههای معظّم و مکرّم شهدای جمهوری اسلامی ایران، و سلام بر خانوادههای مفقودین و اسرا ، خدایا! تو خود شاهد باش که من راه سعادت تو را با بینش و شناخت خود انتخاب نمودهام و هیچ عامل محرّکی نبوده است که مرا به اجبار به جبهه بفرستد.
اوّلین هدف من از رفتن به جبهه ابتدا خودسازی، بعد رضوانالله، فی سبیل الله ، قربةً الی الله وَ قاتِلُوهُم حَتّی لا تَکُونوا فِتْنَةً میباشد
خدایا! تو خود شاهد و گواهی که من برای جاه و مقام به جبهه نرفتم بلکه برای یاری اسلام برپایه حکومت الله به جهاد و نبرد آمدهام. ما برای برافراشته شدن پرچم پرافتخار لااله الا الله محمدرسول الله و اجرای عدل و حاکمیت الله در اقصی نقاط جهان میجنگیم، باشد که حق بر باطل پیروز است.
بارالهی! تو خود گواه و ناظری که من از تمام لذّات و زیباییهای دنیوی دل بریدهام و گام در راه سعادت تو نهادهام و با ارزشترین چیزم که جانم میباشد را در راه تو فدا کنم.
پروردگارا! به ما توفیق خدمت در زیر پرچم لااله الا الله عنایت فرما تا بتوانیم در راه تو برای پیروزی اسلام خون خود را جاری کنیم و نهال انقلاب را آبیاری کنیم خدایا تو خود شاهد باش که ما از هیچ ایثاری دریغ نکردیم و هرگز دریغ نخواهیم کرد.
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم گر جان طلبند دریغ از جان نکنیم
سخنی با برادران و خواهرانم، برادرانم شما به لطف خدا رزمندهی اسلام هستید و همینطور راهتان را ادامه دهید تا به سعادت واقعی دست یابید، همیشه در صحنه حضور داشته باشید، خدا اجرتان دهد.
خواهرانم! نور چشمانم! حجابتان را حفظ کنید و نمازهای واجبتان را ادا نمایید که دشمنان اسلام نگویند که خواهر شهید بیحجاب است.
ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است
اما سخنی با پدر و مادرم!
مادرم! ای جگرگوشهام ای پاره دلم! نمیدانم که با چه زبانی از شما تشکّر کنم چه شبها که از صدای گریه من تا صبح نمیآرمیدی، مادرم! رنج از دست دادن فرزند که در کنارت بزرگ شده و به سنّ رشد و کمال رسیده و از این مهمتر که پسر آخرتان بودم چهقدر مشکل و سخت است!
مادرم! همیشه آرزویت این بود که یک روز من در آینده نزدیک، پزشک شوم ولی در این زمانه جنگ و جهاد از هر چیز بالاتر و واجبتر است. دفاع از حیثیّت و دفاع از نوامیس از هر چیزی با ارزشتر است.
مرا ببخش که نتوانستم آرزویت را برآورده سازم .
مادرم! همیشه صبور باش که اِنَّ الله مَعَ الصّابِرین ، وَاللهُ یُحِبُّ الصّابِرین
پدر عزیز و گرامی! میدانم چه زحمتهایی برای من کشیدی تا مرا به سنّ رشد و کمال رساندی، از شما نیز کمال تشکّر را دارم و از دور دستان تو را میبوسم، پدرم مرا ببخش که بعضی اوقات اذیّت و ناراحتت میکردم .
اما سخنی با کسانی که مسأله جنگ و جبهه را کوچک شمرده و فرزندان خود را از رفتن به جبهه منع میکنند، ای کسانیکه این مسأله شرعی را کوچک میشمارید: اگر فرزندتان در اثر یک بیماری یا هر اتّفاق دیگری احتیاج به خون داشته باشد آیا خون خود را اهداء نمیکنید؟ چرا که نکنید حتّی اگر به قیمت جانتان هم تمام شود این کار را میکنید امروز اسلام همانند نوزادی بیخون میباشد که احتیاج به خون دارد و ما باید خون خود را نثار اسلام کنیم، اسلام همانند درختی است که باید با خون آبیاری شود.
در آخر از تمام دوستان و آشنایان و فامیلان و بستگان، برادران و خواهران خصوصاً پدر و مادرم حلالیّت میطلبم.
سخن آخرم این است که امام را تنها نگذارید.
ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند مگر امت بمیرد امام تنها بماند
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
شعر از شهید
در جــبههی حق با دلی شاد بمیرم خوش بـاش آنکه بــا لب خندان بمیرم
اگـــر در راه اسلام جـــان ببازم در آن دنــیایِ بـــــــاقی ســرفرازم